نه غریبه کامل هولو یک ویترین بازیگر واقعی است، زیرا تعداد فوقالعادهای از بازیگران و مهارتهای آنها را به نمایش میگذارد، اما فضای زیادی برای داستان باقی نمیگذارد. اگر کسی به دنبال روایتی شاداب باشد، با توجه به عنوان آماده قتل، یا برای طرحی که دارای یک دوره غیرقابل پیشبینی و آبدار از وقایع باشد، ایدهی افراطی خوبی نیست. در عوض، قدرت خود را به قدردانی از منظره احساسات شبیهسازی شده کاهش میدهد، یعنی تماشای بسیاری از چهرههای با استعداد و قابل تشخیص که در مونولوگهای آماده جوایز که در ترازو بالا و پایین میشوند، غم و اندوه و کاتارسیس و درد را تداعی میکنند. مونولوگهای عالی میتوانند در تلویزیون پرستیژ معکوس وجود داشته باشند، و با وجود تمام قدرتی که گروه A-list به این استراحتگاه سلامتی در بخشی به خصوص زیبا از کالیفرنیا به ارمغان آورد، قدم زدن از کارگردان جاناتان لوین، حرکت احساسی بسیار کمی دارد. نیکول کیدمن یکی از جالبترین اجراهای خود را در سالهای اخیر، به عنوان گورو سلامت روسی که در پشت همه چیز قرار دارد، اجرا میکند، و حتی آن هم در میان جمعیت گم میشود.

این نمایش الهامبخش اجراهای یکنواخت قوی از افرادی است که دقیقاً در این نور ندیدهاید، نوعی کشش که به این اقتباس دیوید ای کلی و جان-هنری باترورث از کتاب لیان موریارتی کمک میکند تا از پس آن برآید یا خشکتر شود. معابر ملیسا مک کارتی در نقش فرانسیس، نویسنده ای که بلافاصله پس از شنیدن اخبار وحشتناک درباره کتاب جدیدش که مسیر بعدی حرفه او را شکل می دهد، به برنامه می آید، خاردار و آسیب پذیر است. او صحنههای تکاندهندهای را با بابی کاناواله در نقش تونی به اشتراک میگذارد، مردی داغسر و سوخته که اعتیاد به قرص دارد و مقدار زیادی از خود نفرت بر شانههایش میزند. کاناوال و مک کارتی با شیمی شگفتانگیزی که از گذراندن زمان زیاد با آنها به دست میآید، صحنههای متعددی را به اشتراک میگذارند که دوستی فزایندهای را نشان میدهد، بهویژه زمانی که آنها اضطراب درونی یکدیگر را تشخیص میدهند.
مایکل شانون یک دزد صحنه درجه یک در هر رسانه ای در اینجا باقی می ماند و نقش پدر و معلم دبیرستانی به نام ناپلئون را بازی می کند که به همراه همسرش هدر (اشر کدی) و دخترش زو (گریس ون پتن) به خلوتگاه آمده است. خانواده در یک فقدان آسیب زا شریک هستند که تلاش می کنند در مورد آن صحبت کنند، اما ناپلئون سرحال و ماجراجو شانون سعی می کند با خوش بینی ناامید کننده بر آن غلبه کند، تضادی آشکار با حضور توخالی هدر و زویی. من شانون را اینجا دزد صحنه مینامم، زیرا او چگونه صحنههای مختلف را با صدای آواز خود فرمان میدهد، از جمله یک عدد بدون شلوار که نشان میدهد «نه غریبه کامل» چقدر قویتر خواهد بود. صحنه دیگری که در آن همه در مسابقه گونی سیب زمینی شرکت می کنند نیز ثابت می کند که یک جزیره است.
شاید هیجانزدهترین مشتری از همه آنها، اما در عین حال متضادترین، Carmel Regina Hall باشد. او طبیعتی پرخاشگرانه برای ورود به برنامه دارد، میخواهد هر چیزی را که ماشا و برنامهاش، Tranquillum ارائه میدهند، باور کند و از بین برود. اما می آموزیم که این ماسکی برای خشم انفجاری درون است. هال این نقش را فوقالعاده گسترده بازی میکند و در عین حال این افراطها را ثابت نگه میدارد، و باور کردنی است که بخواهد رستگاری ماشا را تجربه کند و بعداً عصبانی شود که در فورانهای کوچک ظاهر میشود.
خوشبینی کمتری از لارس وجود دارد، که لوک ایوانز با ظاهری خشن و پوزخند خندهدار بازی میکند. در میان بسیاری از افراد ضعیف در گروه، او به دلایلی که بیشتر و بیشتر آشکار میشود، اغلب به عنوان بزرگترین احمق، که ظاهراً متخاصمترین فرد است، مورد انتقاد قرار میگیرد. و در حالی که این عقب نشینی بر مشکلات فردی متمرکز است، برای زوج ها نیز کمک می کند، مانند دوستداران دبیرستانی جسیکا (سامارا ویوینگ) و بن (ملوین گرگ)، که با وجود جوانی قابل توجه خود، جرقه رمانتیک خود را به سایر شرکت کنندگان از دست داده اند.
بازی نیکول کیدمن در نقش ماشا، رهبر سلامتی که گفته می شود مهمانان این هفته را مانند یک کوکتل مدیریت کرده است، محور توخالی مینی سریال هشت قسمتی است. او صحنه های مختلف را با لهجه روسی و نگاه یخی بیش از حد خود به نمایش می گذارد و به مشتریان خود دستورالعمل های عجیب و غریب می دهد و سطح راحتی آنها را آزمایش می کند. شخصیت او از بازی خستهکنندهای که این نمایش با داستان پسزمینه بازی میکند رنج میبرد، زمانی که طرح فعلی باید به جلو برود، و حتی با وجود اینکه او چیزهای زیادی در کاراکتر دارد، هنوز چیزی بیتفاوت برای او و در کل وجود دارد. طرح. ماشا نیز به نظر میرسد که روح او گرفتار فعالیت هولناک سلامتی مدرن شده است، و ما فقط اجمالی از یک شخصیت جالب را از صحنههایی دریافت میکنیم که در آن او مهارتی ماورایی را برای مردم ایجاد میکند. اما «نه غریبه کامل» در نهایت نشان میدهد که او بیشتر از همه پولدار است و مینی سریال نمیتواند تصمیم بگیرد که او را به عنوان یک شوخی عجیب و غریب معرفی کند یا یک استاد شایسته، که باعث میشود تأثیر عملکرد کیدمن به طور کلی ضعیف شود. فیلمبرداری ایو بلنجر که با ادامه سریال شل و شیک تر می شود، به نظر می رسد همیشه مطمئن می شود که نور طلایی درخشانی پیدا می کند تا از پشت سر او بتابد، اما عملکرد کیدمن با گذشت زمان این قدرت را از دست می دهد.
موارد دیگری نیز وجود دارد که شامل دستیاران ماشا یائو (مانی جاسینتو) و دلیلا (تیفانی بون) می شود. این دو رابطه پرتنش خود را دارند که در بین ساعات کاری آشکار می شود و فلاش بک های مختلف نشان می دهد که ماشا در زندگی آنها و اکنون در ارتباط آنها چه رفتاری داشته است. این روند کمی شفافیت بیشتری را ارائه می دهد، اما در عین حال حس رمز و راز نمایش را برآورده نمی کند. بیشتر شبیه این است که اگر نه غریبه کافی نبود، در اینجا چند زندگی دیگر برای دستکاری وجود دارد که باعث لعنت به رشد داستان می شود.
در شش اپیزود اولی که برای مطبوعات ارائه شد، «نه غریبه کامل» در ابتدا در مورد پویایی شخصیتهایش یک هوای کنجکاو به دست میآورد، از اینکه ببیند چه کسی با چه کسی صحبت میکند وقتی که گروه در ابتدا «بشکه باروت» در نظر گرفته میشود. اما این سری دارای مقدار خطرناك كمی است، زیرا بین خطوط داستانی متفاوتی قرار میگیرد كه باعث میشود تحول عجیب سری به عقب برگردد. گاهی اوقات به چشمانداز ماشا و دستیارانش میرود تا نشان دهد که چگونه کارها در پشت صحنه با دوزهای دقیق یا فیلمهای دوربین امنیتی کار میکنند. اما هیچ دسیسه یا رمز و راز بزرگتری مطرح نمی شود. هیچ چیز در روایت با مسمومیت شوم نماهای تکراری اسموتی که در اسلوموشن فوقالعاده تنظیم و ترکیب میشوند، مطابقت ندارد.
داستان بهطور خستهکنندهای بیش از آنکه روایت باشد، توسط نیروی ستارگان هدایت میشود، و در حالی که این چیدمان دارای قدرت است، بخشهای بزرگ را بهویژه خاطرهانگیز یا پرتنش نمیکند. به خصوص در سه قسمت اول، شما همیشه منتظر هستید که کفش بیفتد، البته شرکت سلامتی، اشکالاتش را فاش کند، یا کسی به قتل برسد. هیچکدام از اینها دقیقاً اتفاق نمیافتد، زیرا «نه غریبه بینقص» غالباً به همان اندازه سرراست است که بین نه تجربهای شبیه به درمان انجام میشود، چه جلسات موفق باشند یا نه. مضامین مربوط به از دست دادن، خودکشی و ضربه به طور گسترده مورد بررسی قرار می گیرند، اما تأثیر عاطفی وجود ندارد، هر چند تک گویی های اشک آور، یا برخی مکالمات طولانی ممکن است تأثیرگذار باشند. حتی زمانی که برخی از عناصر جنجالیتر وارد مجموعه میشوند و عادی میشوند، آنقدرها که تولید با این بازیگران میتواند جذاب یا غنی باشد، نیست.
نظرات شما عزیزان:
|